- دو آتش
- دو غنچه، لب معشوق
معنی دو آتش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نانی که خوب پخته و برشته شده باشد، دو تنوره
آکروپلیس
که بسیار آتش در آن ریخته باشند: منقل پر آتش. یا دل پر آتش. سخت و غمگین و اندوهناک
عمارت یا دکانی که در تقاطع کوچه یا خیابان قرار دارد
((~. تَ ش))
فرهنگ فارسی معین
دو بار پخته شده یا در معرض آتش قرار گرفته، کاملاً برشته، دو بار تقطیر شده، عرق دو آتشه، تند و افراطی
چیزی که دوبار روی آتش گذاشته شده باشد، کنایه از تندرو، افراطی
نوعی تار که دارای دو تار (سیم) است
دو لا خمیده منحنی