جدول جو
جدول جو

معنی دو آتش - جستجوی لغت در جدول جو

دو آتش
دو غنچه، لب معشوق
تصویری از دو آتش
تصویر دو آتش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دو آتشه
تصویر دو آتشه
نانی که خوب پخته و برشته شده باشد، دو تنوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دژ آتن
تصویر دژ آتن
آکروپلیس
فرهنگ واژه فارسی سره
که بسیار آتش در آن ریخته باشند: منقل پر آتش. یا دل پر آتش. سخت و غمگین و اندوهناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو نبش
تصویر دو نبش
عمارت یا دکانی که در تقاطع کوچه یا خیابان قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوآتشه
تصویر دوآتشه
((~. تَ ش))
دو بار پخته شده یا در معرض آتش قرار گرفته، کاملاً برشته، دو بار تقطیر شده، عرق دو آتشه، تند و افراطی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوآتشه
تصویر دوآتشه
چیزی که دوبار روی آتش گذاشته شده باشد، کنایه از تندرو، افراطی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دو ته
تصویر دو ته
نوعی تار که دارای دو تار (سیم) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو تو
تصویر دو تو
دو لا خمیده منحنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو تا
تصویر دو تا
((دُ))
دولا، خمیده
فرهنگ فارسی معین